کد مطلب:33827 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:125

توکل (2)











درس هجدهم 69/4/22

بسم الله الرحمن الرحیم

و لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم

و صلی الله علی سیدنا محمد و آله اجمعین

در شرح این جمله از نامه ی امیرالمومنین (ع) سخن می گفتیم كه:

والجی نفسك فی امورك كلها الی الهك فانك تلجئها الی كهف حریز و مانع عزیز. و اخلص فی المساله لربك فان بیده العطاء و الحرمان و اكثر الاستخاره

فرزندم! در جمیع امور به خداوند پناهنده شو كه او پناهگاه مستحكمی است و دست هیچ شیطان و تصرفگری به آنجا نمی رسد و خالصانه خدای خود را بخوان كه دادن و ندادن هر دو به دست اوست و از او بسیار طلب خیر كن.

[صفحه 386]

گفتیم كه مفاهیمی نظیر پناهنده شدن به خداوند، استعاذه، استعانت از خداوند، تفویض امر به او و توكل در معارف دینی به فراوانی وارد شده اند. مومنین مكلفند كه به خداوند پناه ببرند، از او یاری بجویند و بر او توكل كنند.

توكل از مفاهیم بسیار مهم و در عین حال غامض اخلاقی است. در نوبت پیشین كوشیدیم غموض این مفهوم را آشكار كنیم. اولا توكل و اعتماد كردن بر خداوند تكلیف مومنین است. ثانیا باید میان متوكلین و غیر متوكلین تفاوت و تمایزی عملا و نظرا وجود داشته باشد. از همین رو علمای اخلاق می كوشیدند وجوه تمایز شخص متوكل را هم در مقام علم، هم از نظر حالت روانی و هم در مقام عمل بیابند. ثالثا معنای عمده ای كه عموم اخلاقیون از توكل می فهمیدند، «ترك تدبیر» بود كه حقیقتا معنای دقیق توكل است. اما ایشان در تطبیق این معنا بر مصادیق، اشتباه كرده بودند و به همین دلیل مفهوم توكل با پاره ای دیگر از مفاهیم و تعالیم دینی به ظاهر منافات پیدا می كرد: تعالیمی كه ما را به سلاح برگرفتن در برابر دشمنان، جامه ی گرم پوشیدن در زمستان، رعایت كردن بهداشت، برای مداوا به طبیب مراجعه كردن پرهیز كردن از جانوران درنده و به دنبال كسب درآمد رفتن توصیه و دعوت كرده اند. به این تعالیم دینی عمل كردن، عین توسل جستن به اسباب و تدبیر كردن امور است. بنابراین اگر توكل كردن بر خداوند را ترك تدبیر در همه ی امور معنا كنیم، مفهوم توكل با پاره ای از تعالیم دینی بظاهر منافات پیدا می كند. از سوی دیگر اگر به متوكلین بیاموزیم كه توسل جستن به اسبابی كه خداوند در این عالم نهاده است، مقتضای حكمت باری است و باید از تمامی نیروهای طبیعت بهره جست، دیگر تفاوت و تمایزی میان متوكلین و غیر متوكلین باقی نخواهد ماند. از همین رو عالمان اخلاق (عمدتا به تبع امام محمد غزالی)، وسایل را به سه دسته تقسیم می كردند: مقطوع النفع، مظنون النفع و موهوم النفع. و می گفتند كه توسل جستن به اسباب مقطوع النفع و مظنون النفع هیچ

[صفحه 387]

منافاتی با توكل ندارد اما تكیه كردن بر اسباب موهوم النفع، با توكل منافات دارد. همچنین می گفتند كه بهر بردن از نیروهای مكشوف طبیعت كه به راحتی می توان به آنها دست یافت، نافی توكل نیست در حالیكه با طبیعت حیله ورزیدن و در صدد كشف نیروهای مخفی طبیعت بودن، با توكل منافات دارد.

سخن ما این بود كه بهره جستن از اسبابی كه نتیجه بخشی آنها قطعی یا ظنی است، با تعقل و خردورزی موافقت دارد و تكیه كردن بر اسبابی كه موهوم النتیجه هستند هنوز نرسیده به توكل، با تعقل منافات دارد. كافی است انسان عاقل باشد و از چراغ خرد كه خداوند در وجود او نهاده است، به خوبی بهره برداری كند تا دریابد كه از كدام وسایل بهره ببرد و از كدام وسایل دوری بجوید.

همچنین در باب اسباب و نیروهایی كه از طریق تعمق و استقصاء در طبیعت به دست می آیند، گفتیم كه شكافتن دل طبیعت و نیروهای مخفی آن را كشف كردن با توكل منافات ندارد. شاید این امر با قناعت منافات داشته باشد یا سبب غفلت از یاد خداوند بشود اما با توكل منافات ندارد. «ظاهر بودن» و «مخفی بودن » و ظنی و قطعی و موهوم بودن دو وصف عینی (Objective) نیستند بلكه اوصافی نسبی اند. بر حسب نحوه و درجه ی پیشرفت علوم در هر دوره پاره ای اسباب و نیروها ظاهر و پاره ای غامض و مخفی به شمار می روند. لذا نمی توان محققان را از شكافتن دل طبیعت و كشف نیروهای مخفی آن بر حذر داشت. بسیاری از نیروهایی كه امروز به آسانی در اختیار ما قرار دارند، روزگاری به صدها افسونگری نیز پرده از چهره ی خویش برنمی داشتند اما دانشمندان تدریجا به كشف آنها توفیق یافتند.


صفحه 386، 387.